منوي اصلي آخرین مطالب نويسندگان |
دیار غربت
یامهدی
آقا اجازه.! خسته ام از این همه فریب، از های هوی مردم این شهر نانجیب. آقا اجازه.! پنجره ها سنگ گشته اند، دیواره سنگی از کوچه بی نصیب. آقا اجازه.! باز به من طعنه می زنند عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب. شیرینی وجود مرا <تلخ> می کنند فرهاد های کینه پرست پر از فریب.! آقا اجازه.! <گندم> و <حوا> بهانه بود، آدم نمی شویم.! بیا ماجرای <سیب> باشد.! سکوت می کنم اما خودت ببین.!!! آقا اجازه.! منتظرند این همه غریب.....................! باز هم بگیر.! ای دل غم آشنا بگیر.! آسمان ببار و جانب دل مرا بگیر.! بی تو کنج این خرابه های غریب مانده ایم باز هم بیا سراغ از این غریبه ها بگیر.! دشنه زار بی نهایتی است دشت روبرو زیر بازوان دوستان کور را بگیر.! ای که رام دست های توست آب و باد و رعد دست از آستین برآر و راه بر بلا بگیر.! خون لاله روی دست باد لخته می شود ای امید باغ، انتقام لاله را بگیر.! باز جمعه ای گذشت وحاجتم روا نشد ای دل، ای دل امیدوار من، عزا بگیر.! هر کس میتونه یه دعا برای ظهور آقا بکنه برای ظهور آقا صلوات
بیاید براش دعا کنیم به قران آقا غریبه آقام، آقام،آقام
خیمه نشین فاطمه دلم برات پر میزنه اسم قشنگت آقا جان هر تپش قلب منه دلم برای دیدنش میگیره از من بهونه ندبه می خونم دوباره با اشکای دونه دونه سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:عاشقانه ها, :: 13:28 :: نويسنده : sajad
آقا جان عاشقانت صبورند..... منتظرم.! منتظر دلی از جنس نور، کسی از قوم خورشید.! کسی از نژاد نفس های گرم.! مردم نیز منتظرند.! وغرق در لحظه های انتظار، نیازشان را از لابه لای نفس های حیران خود بازگو می کنند. شقایق ها منتظرند.! منتظر کسی که به فرهنگ شبنم ایمان بیاورد. کسی که آیینه مکدر زمانه را در هم بشکند و اشک های ارغوانی را از کوچه های پریشانی نجات دهد کوچه ها چشم به راهند.! چشم به راه قدم هایی هستند که زخم های بی رحم گمراهی را از چشم مردم پاک کند. کوچه ها منتظر چشمان باران زایی هستند که با قدم هایش جان مردم را به شبنم اشک ها بشوید. جاده ها منتظر رهگذری هستند که برای همیشه خواهد ماند منتظر قدم هایی که تن مرده کوچه ها را زنده می کند. لاله ها منتظرند.! در این عرصه انفجار بلا، مردم یاد لاله ها بین کوچه های این شهر خاموش گم کرده اند و حتی امواج دریای عاشق سر بر ساحل نگاه هایی تیره می گذارند وسرود عطش را سر می دهند. لاله ها منتظرند" منتظر کسی که همزاد موج های خورشیدی است. کسی از جنس ابر، پریزاد باران. عاشقان منتظرند.! عاشقان بی تابند، بی قرارند تاهم آواز شیدایی صبح فردا باشند. ای دریا تبار، بر گونه های امت ببار. عاشقانت صبورند، منتظر خواهند ماند. برای ظهور آقا صلوات راسخون
یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:43 :: نويسنده : sajad
اگر تمام عالم را جستو جو کنی دوستی همچون امام عصر <عج> نمی یابی که: هر چند به یادش نباشی،تو را از یاد نبرد. هر چند او را رها کنی، تو را رها نکند هر چند بر او جفا کنی، از عطا دریغ نکند هر چند در حقش دعا نکنی،به درگاه خداوند برایت دعا کند هر چند موجبات رنجش را فراهم کنی،رنجوری تو را بر نتابد اگر از احوال او بی خبر باشی،از احوال تو بی خبر نماند اگر هزاران مرتبه قلبش را شکسته باشی،باز عذرت را بپذیرد اگر از ارتباط با وی خودداری کنی،خود به تو پیغام دهد اگر تو حریمش را پاس نداشتی، او تو را حمایت و محافظت کند اگر تو او را در سختی ها تنها گذاشتی، او در تنگناهاوشداید، رهایی بخش تو باشد........ و اینها همه در حالی است که هیچ نیازی به تو ندارد و به عکس تو سراپا نیاز و احتیاج به اویی.! راسخون جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:11 :: نويسنده : sajad
آقا سلام گرچه بلند است جایتان می خواهم از زمین بنویسم برایتان یک نامه حاوی حرفهای راست یک نامه از کسی که کمی عاشق شماست یک نامه از بلندی انسان که پست شد یک نامه از کسی که دچار شکست شد این نامه مدح نیست فقط شرح ماتم است یک ذره از هزار نوشتم اگر کم است بعد از شما غبار به آیینه ها نشست شیطان دوباره آمد و جای خدا نشست پرپر شدند در دل طوفانی از بدی گلهای رو سپید همیشه محمدی آمد به شهر فاجعه،اسلام راحتی انسان منهدم شده، قرآن زینتی بیمارهای عشق خدا بهتری شدند جلباب هایمان کم کم روسری شدند خورشید مٌرد و شام تباهی دراز شد بر روی دشمنان در این قلعه باز شد در کسوت قدیمی آزادی زنان دنیای ما اگر چه گرفتار آمدست اما هنوز تشنه نام محمد است در انتهای نامه خیسم سلام بر نام بزرگوار و نجیب پیامبر به اٌمید ظهور یار منبع: ماهنامه رویایی سلام دوستان "انتظار" به تو دل بستم و غیر تو کسی نیست مرا جز تو ای جان جهان دادرسی نیست مرا عاشق روی توام ای گل بی مثل ومثال بخدا غیر تو هرگز هوسی نیست مرا با تو هستم زتو هرگز نشدم دور،ولی چه توان کرد که بانگ جرسی نیست مرا پرده از روی بینداز بجان تو قسم غیر دیدار رخت ملتمسی نیست مرا گر نباشی برم ای پردگی هر جایی ارزش قٌدس چوبال مگسی نیست مرا مده از جنت و از حور و قصورم خبری جز رخ دوست نظر سوی کسی نیست مرا اشعار انتظار از امام خمینی(ره)
|
|||
![]() |